غزل رستمی غزل رستمی ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

تک ★ آسمون

اسم دختر ایرانی

    اسم دختر ایرانی با حرف ف :   فایدیم : گل نیلوفر، نام همسر داریوش، دختر هوتن فراتاگون : نام دختر آرتان، برادر داریوش بزرگ فرانک : نام مادر شاه فریدون فرخ ناز : از نام های برگزیده فرخنده : مبارک، پرارج فردخت : از نام های برگزیده فرزان : از نام های برگزیده فرزانه : گرامی، ارجمند فرسیما : از نام های برگزیده فرشته : از نام های برگزیده فرگون : مانند روشنایی فرمهر : از نام های برگزیده فرناز : از نام های برگزیده فرنگیس : نام دختر افراسیاب، زن سیاوش، مادر شاه کیخسرو کیانی فرنوش : از نام های برگزیده فرنی : بسیار ، افزون و فروزان فروردین : نخستین ماه هر سال  فروزان : نورانی، شعله ور فروزش : رو...
14 اسفند 1389

سلام غزل جون

 غزل جون دخترم این روز ها اصلا خوب غذا نمی خوری؟                               ...
14 اسفند 1389

مناسب ترين غذاها براي تغذيه تکميلي چيست ؟

  غذايي که براي کودک به عنوان غذاي کمکي انتخاب مي شود بايد خصوصيات زير را دارا باشد :  نرم وسهل الهضم باشد .  مواد اوليه آن در دسترس باشد .   قيمت آن ارزان ومناسب عادات غذايي خانواده باشد                    مقوي ومغذي باشد -  تازه، پاکيزه وبهداشتي باشد -  کاملا" پخته وبعد از خنک شدن مصرف شود . - اصولي که در تغذيه تکميلي بايد رعايت شود  - مواد غذايي بايد از نظر مقدار ونوع بتدريج به غذاي شير خوار اضافه شود .    - ابتدا از يک نوع غ...
14 اسفند 1389

لالایی

  تقديم به مادران مهربان و كوچولوهايي كه با نواي گرم لالايي مادران مهربانشان به خواب مي روند .   *لالالالا    گل نازم * تويي سرو سرافرازم * تويي سرو و تويي كاجم * تويي افسر، تويي تاجم   * لالالالا گل نرگس * نباشم دور، ِز‌‌ تو هرگز * هميشه در برم باشي * چو تاجي بر سرم باشي   *لالالالا گل مريم * چه گويم از غم و دردم *غم من در دلم پنهان * بيا اينجا بشو مهمان   * لالالالا گل مينا * بخواب آروم ،گل بابا * بابا رفته ، سفر كرده * الهي زودي برگرده ...
14 اسفند 1389

چرا کودکان گریه می کنند؟

اگر کودک نوزاد شما دایم گریه کند و نتوانید او را ساکت کنید ، در این صورت صبر ایوب لازم دارید. بسیاری از نوزادان، چند هفته نخست زندگیشان را با گریه به سر می آورند. به عنوان مثال، بیشترین زمان گریه نوزاد سه هفته ای ، روزانه حدود دو ساعت و بیست دقیقه است که تقریباً 30 درصد زمان بیداری وی است. گریه ای به این حد، سبب آزردگی خاطر پدران و مادران جوانی می گردد که اغلب رویارویی هر روزه از بام تا شامشان با چنین رخدادی، آنان را پریشان خاطر می سازد. طفل، بیشتر در واپسین ساعات بعد از ظهر و صبح زود گریه سر می دهد. نوزادان 12 هفته ای این آمادگی را دارند که همچون زمانی که یک هفته از تولدشان می گذرد، فقط یک ساعت بگریند و کار را بر والدین آسان تر ک...
14 اسفند 1389

مرد جوان و بلبل

 روزی مرد جوانی به باغ باصفایی رفت.فصل بهار بود و گل ها در باغ شکوفا  شده بودند.همه جا از عطر گل ها پرشده بود.بلبلان نغمه خوان در باغ آواز می خواندند و از شاخه ای به  شاخه ی دیگر می پریدند.یکی از بلبلان روی درختی نزدیک مرد جوان  درحال نغمه خوانی بود. آن  قدر با احساس می خواند که متوجه  نشد مرد جوان دستش را به  سوی او دراز کرده و دارد او را می گیرد.  مردجوان بلبل را در میان دستانش گرفت و با خودش گفت:« چه بلبل قشنگی! باید خوشمزه باشد. او را می کشم و کباب می کنم و می خورم.» بلبل کوچک که در میان دستهای مردجوان می لرزید، ناگهان شروع  به حرف زدن کرد و گفت:« ای جوان ِ جوانمرد!مر...
14 اسفند 1389

انتخاب اسم کودک

 1- اسم باید در درجه اول به  کودک شخصیت بده . 2- وزین و متناسب با عرف جامعه و خانواده باشه 3- کوتاه و با معنی خوب باشه . بعضی اسم ها کوتاه و قشنگ هستن ولی معنی خوبی ندارن. یعنی تلفظ خوب دارن ولی معنی شون جالب نیست ! 4- هنگامی که کودک بزرگ میشه و به اسمش فکر می کنه ، فکر نکنه که چه پدر و مادر بی فکری داشته که همچین اسمی براش گذاشتن 5- از اسمهایی نباشه که زیاد تکرار می شن و برای مردم تکراری هستن 6- تحت تاثیر حرف دیگرن برای انتخاب قرار نگیرید . 7- اسمی رو بذارید که برای خودتون هم موقع صدا زدن فرزندتون ، لذتبخش باشه 8- با نام خانوادگیتون (فامیل ) همخونی داشته باشه 9- اونقدی طولانی نباشه که دیگران بخوان خلاصش کنن و یه...
14 اسفند 1389

گربه ی شکمو

    یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود یه گربه ی نازنازی بود شیطون و اهل بازی بود زرنگ بود و بلا بود شکمو و ناقلا بود از بس که بازیگوش بود همش دنبال موش بود کمین می کرد یه گوشه به هوای آقاموشه موش می گرفت اون ناقلا بعدش می خورد ،با اشتها یه روزی گربه ی ما، گربه ی شیطون بلا رو پشت بوم راه می رفت پایین و بالا می رفت یه دُکّون ِ قصّابی دید از پشت بوم پایین پرید به عشق گوشت تازه رفت دمِ اون مغازه یه قصاب سبیلو با ساطور و با چاقو گوشتا را تکه می کرد میذاشت توی ترازو دهن پیشی پرآب شد از گشنگی بیتاب شد میو میو را  سرداد به قصاب...
10 اسفند 1389

هر گردی گردو نیست!

      یه روزی روزگاری میون سبزه زاری یه موش نازنازی بود از زندگیش راضی بود صبح ها که از خواب پامیشد لباش به خنده وامی شد مامان جون و باباجون هر دوتا شون مهربون موشی را دوست می داشتن سر سفره ی صبحونه پنیر و گردو می ذاشتن موشی ناز و کوچولو می خورد پنیر و گردو سیر می شد و می رفت بازی با بچه های نازنازی یه روز یه گردو برداشت توی دستش نگه داشت برد تو کوچه قلش داد به بچه ها نشون داد گفت می بینید چه گرده! قلش می دم می گرده گردوی ریزه میزه خوشمزه  و لذیذه نگاه کنید به گردو هر گردی نیست گردو مامان موشی اونو دید به حرفای او خن...
10 اسفند 1389